کلیپسوف چیست ؟
کلیپسوف به زمانى گفته میشود که
کلیپسى در مدار زمین بین خورشید و ماه قرار گیرد
و سایه کلیپس روی ماه افتاده و قسمتى از ماه براى مدتى تاریک شود
ویرایش توسط a : 06-08-2014 در ساعت 01:56 PM
دیدی عمرم چه بی درنگ گذشت؟
همه در آرزوی مرگ گذشت؟
جیف آن روزهای صلح و صفا
همه در آرزو و جنگ گذشت
تلخی عمر مثل قصه عشق
همه چون نوش یک شرنگ گذشت
روز من روزگار آینه است
که تمامش کنار سنگ گذشت
آخر سرنوشت من بنویس
زندگی با امید مرگ گذشت
ویرایش توسط farokh : 06-08-2014 در ساعت 02:03 PM
خـــــدانـگهــــــدار
چشم پوشي از حقايق آنها را تغيير نمي دهد.
خـــــدانـگهــــــدار
میـــــــــدونی بن بستــــــــــ زندگــــــــی کجــــــــاستــــــــــ ؟!
جایـــــــی که نه حق خواستــــــــن داری نه تـــــــوان
فرامــــــــوش کـــــردن !
ویرایش توسط وروجک : 06-08-2014 در ساعت 02:09 PM
آدمی گاهی به جایی از تنهایی اش می رسد که دلش می خواهد نه فقط برای گاهی ؛ برای همیشه کوله بارش را ببندد و از خویشتنش برود !
برود جایی که خیابان ها و کوچه های شهرش بوی نم باران بدهد ،
جایی که خودش باشد و خدایی که می نگرد لحظه های تنهایی اش را و هیچ !
جایی که آدم هایش تو را نشناسند و تو نیز هیچ کس را ، و فقط سکوت شبهایش تسکین این سینهء پر از آه ... باشد.
و تو در خیابانی سرد و خاموش قدم بگذاری و بروی ، بروی آنجایی که شاید ؛ آرامشی ...
شاید جایی کسی منتظرت باشد ...
و تو هنوز در وسعت همیشگی تنهایی ات امیدوار باشی ...
خـــــدانـگهــــــدار
دخترا هیچوقت دل پسرا رو نشکستن!
.
.
.
. . . دست،پا،گردن و ستون فقرات در اولویت هستن.همچین بزنید پودر شن.
ویرایش توسط کیانا2 : 06-08-2014 در ساعت 02:28 PM
هیچ کس اشکی برای ما نریخت
هر که با ما بود از ما می گریخت
چند روزی هست حالم دیدنیست
حال من از این و آن پرسیدنیست
گاه بر روی زمین زل می زنم
گاه بر حافظ تفاءل می زنم
حافظ فالم را گرفت
یک غزل آمد که حالم را گرفت
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
بهار من مرا بگذار و بگذر
رهایم کن برو دلدار و بگذر
من عادت می کنم اینجا به غمها
مرا پر کن از این اجبار و بگذر…
دنیا اونقد کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی
ولی اونقدر بزرگه که اونی که دلت می خواد رو هیچوقت نمیبینی …
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود …
آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …
استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !
من از دوری تو منقرض شدم …
خــوب ِ مــن ،
همین جا درون شعرهایم بمان
تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد
به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛
من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها
شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان
تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم
از این تکرار ساعتها
از این بیهوده بودنها
از این بی تاب ماندنها
از این تردیدها
نیرنگها
شکها
خیانتها
از این رنگین کمان سرد آدمها
و از این مرگ باورها و رویاها
پریشانم …
دلم پرواز میخواهد !
وقتی نیستی انگار هیچکس نیست سَرَم شلوغ است اما دلم گرم توستچنان گرم تو که گاهی خودم را فراموش میکنمو این نبودن هایت چقدر ارزش حضورت را به رخم میکشندبه قول سعدی : دل و جانم به تــو مشغول و ، نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر ، از دل بروند
تو چنان در دل من رفته ، که جان در بدنی
با سکوت خیلی از مشکلها خودبه خود حل میشه
وقتی میخوای کسی ندونه که عاشقی
وقتی بخوای هیچکس نفهمه دلگیری
و حتی وقتی که داری تو تنهایی پرپر میزنی
سکوت چقدر میتونه به آدم کمک کنه
وقتی به وقتش ازش استفاده کنیم
اما
خیلی وقتها
نباید سکوت کردوما سکوت میکنیم
مثل وقتی که آخرین فرصت
برای گفتن دوست دارم رااز دست میدیم
امروزیک مرده شوررادیدم....
آنچنان زیبامی شست که لکه ای هم باقی نمی ماند.....
امانمی دانم چراپدرم ازاوخوشش نمی آید!
ومدام گریه میکندومادرم نیز نفرینش.....
اوکه آدم خوبیست.من دوستش دارم
فقط کاش ناخن هایش رامی گرفت.....
تمام بدنم رازخم کرد!......
توراباغیرمی بینم
صدایم درنمی آید
دلم میسوزدوکاری
زدستم برنمی آید......
چندین وچندروزمنتظری که زنگ بزنه
مدام گوشیت روچک می کنی که مباداتماسی روازدست داده باشی؛
وقتی بالاخره زنگ می زنه،
.......
باخونسردی به گوشیت که داره ازویبره روی میزت************ می خوره نگاه می کنی تاقطع بشه،
این نتیجه انتظارزیاده......آدمااز زیادی منتظرموندن خنثی میشن.
توراباغیرمی بینم
صدایم درنمی آید
دلم میسوزدوکاری
زدستم برنمی آید......
قشنگ بود خواستم همه استفاده کنید....
توراباغیرمی بینم
صدایم درنمی آید
دلم میسوزدوکاری
زدستم برنمی آید......
ﺍﯾﺪﻩ ﺳﺎﺧﺘﻦ [replacer_a] ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺩﺍﯾﺮﻩ، ﺍﯾﺪﻩ ﺟﺎﺩﻭﮔﺮﯼ ﻓﺮﯾﺒﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ !
ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺏ،ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺍﺳﺖ!
ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﮕﺮﺩﺩ . ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﺩﮐﻮﺭﻫﺎ ﻭ ﻣﺠﺴﻤﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺘﻮﻧﻬﺎ، ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷﻦ ﺑﺮﯾﺰﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻋﻤﺮ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻃﻮﻝ ﺑﮑﺸﺪ . ﺗﺎ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﺶ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ « ﺧﻂ » ﺍﺳﺖ ﻧﻪ « ﺳﺎﻋﺖ » ﺩﺍﯾﺮﻩ
ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎﺑﻠﻮﯾﯽ ﺯﯾﺮ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺍﻡ ﻧﺼﺐ ﮐﻨﻢ :
ﺧﻮﺵ ﺑﯿﻦ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ . ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﺿﺮﺑﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﻣﯿﺸﮑﻨﺪ
.
ویرایش توسط farokh : 06-08-2014 در ساعت 03:43 PM
خـــــدانـگهــــــدار
قشنگی همه جاهست مهم نیست چی باشه مهم اینه که حال واحوال وروحیات یه آدم رومتحول کنه .ممکنه دیدن خوشگل ترین گل دنیاباشه یاخوندن یه متن عاشقانه .
توراباغیرمی بینم
صدایم درنمی آید
دلم میسوزدوکاری
زدستم برنمی آید......
توی همایش، سخنران از خانمهای حاضر در جلسه خواست تا در همون لحظه به شوهراشون با اس ام اس بگن [replacer_a] عاشقتم [replacer_a] و بعد جوابها رسیده رو بلند در سالن بخونن
حالا به تعدادی از جوابها توجه کنید :
1- با من بودی ؟؟؟؟"
2- متوجه منظورت نمیشم ؟
3- باز ماشین رو کجا کوبوندی ؟
4- چقدر پول لازم داری حاشیه نرو .
5- چیه باز امشب مامانت اینا دعوتن خونمون ؟
6- یه راست برو سر اصل مطلب .....
7- یا خدا باز چه دسته گلی به آب دادی ؟
8-شما
"
خـــــدانـگهــــــدار
به سلامتیه كسی كه نمی شناستت
اما نوشته هاتو میخونه
تا از درونت با خبر بشه
نظر میده...
نه واسه اینکه خوشش اومده
واسه اینکه بهت بفهمونه كه تنها نیستی...
فکرشو بکن [replacer_a]سفيد
زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام
آخر شبا رفتگرا سوار جاروهاشون بشن برن خونه
موهات :فر" باشه , روش پیتزا بپزی
خانواده مذهبی باشه اسم دخترو بذاره سیندر الله
شب خواب ببینی که 1 ماهه داری میری سر کار, صبح که بیدار شدی حقوقشو بگیری
پشه ها به جای اینکه خونمون رو بمکن، میومدن چربی های اضافه بدنمون رو می مکیدن
ماهی از آب در بیاد تو ساحل سیگارشو بکشه برگرده تو آب
همسر دلخواهت رو از بین گزینه های موجود دانلود کنی
بوق زدن ممنوع باشه ماشینتو بذاری رو ویبره
حراست دانشگاه دم در با دقت نگات کنه ، اشکالای آرایشیتو بگه ، برات درسش کنه. لوازم آرایش بهت قرض بده ، یادت بده چجور آرایشی بهت میاد
هر پشه ای وارد خونه ت شه در جا تبدیل شه به یه تراول 50 تومنی
رو مانیتورت مگس بشینه، با موس بگیریش، بندازیش تو ریسایکل بین
سايه ات " باشه
تو گوگل سرچ می کردی "نیمه گم شده ی من " عکساشو واست می آورد راحت پیداش می کردی
شامپو ضدِ شوره بخوری ، دلشوره هات تموم بشه
خـــــدانـگهــــــدار
اینقدربدم میاد ازاینایی که ازشون میپرسی قهوه رو چجوری میخوری؟
بعد می گن: تلخ
خب مثلا که چی؟ متفاوتی؟ خیلی خرابی؟ داغونی؟ با کلاسی؟ مقرون به صرفه ای؟ یا
چی؟
اونایی که میگن: شیر
خب مثلا که چی؟ نرمی استخون داری؟ وزیر بهداشتی؟ گاو دوست داری؟ با دقت انتخاب
کنی؟ یا چی؟
اونایی که میگن: شکر
خب که چی مثلا؟ دیابت نداری؟ تلخی روزگار تاثیری روت نداره؟ درگیر رژیم غذایی
و اینا نیستی؟ یا چی؟
اونایی که میگن: شیر و شکر
خب که چی مثلا؟ از قحطی اومدی؟ مفت باشد کوفت باشد؟ یا مثلا خیلی ریلکسی؟ من و
تو نداره؟ یا چی؟
اونایی که میگن: هرچی شد
خب که چی مثلا؟ از دنیا بریدی؟ هر چی من بخوام می خوری؟ بی اهمیته برات این
چیزا؟ یا چی؟ :|
اونایی که میگن: میل ندارم
خب که چی مثلا؟ خودتو با قهوه می شوری تو حموم؟ خیلی با کلاسی؟ قهوه جوا
نمیده برات؟ یا چی؟
روانی هم خودتی !
ویرایش توسط farokh : 06-08-2014 در ساعت 04:39 PM
خـــــدانـگهــــــدار
دل داده ام بر باد، بر هــر چــه باداباد
مجنون تر از لیلی،شیرین تر از فرهـاد
ای عشــق از آتـش اصـل و نسب داری
از تیـــــره ی دودی،از دودمـــــان بـاد
آب از تو طوفان شد،خاک از تو خاکستر
از بــوی تـو آتــش،در جـــان باد افتــــاد
هر قصر بی شیرین،چون بیستون ویران
هـر کوه بی فرهـاد کاهــی به دســت باد
هفتــــاد پشت مـا از نســل غــــم بودنــد
ارث پـــدر مــا را، انــــدوه مـــادر زاد
از خــاک مـا در بـاد بـــوی تـو مـی آیـد
تنهـــا تــو میمـــانی، مـا میرویــم از یــاد
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم...
دنیای من همه جایش بارانیست
هرچه کمتر بدانی کمتر خیس خواهی شد!
داداشه من کار دنیا اینطوریه وقتی که انتظار داری دنیا برات خوب بگذره طوری کمرتومیشکنه که دیگه نتونی بلند شی ایشالله شما مثل من نباشین این پست دلنوشته که گذاشتین از اولش که شروع کردم به نوشتن تونست خیلی آرومم کنه خیلی ممنون از شما دوست عزیزتنها جایی که میتونستم حرف دلمو بزنم اینجا بود امیدوارم که دوستان همیشه واسه این دلنوشته نظر بزارن وحرف دلشونو اینجا بگن منکه دیگه تا چند روز دیگه میرم وهمهتونو به خدا میسپارم اگه تونستم حتما میام تو این سایت چون واقعا آدماشو دوست دارم
من سنگم .من سنگم من سنگم .من سنگم
ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠـــﻪ ﯼ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩﺍﺷﺘــﻦ ﺩﺍﺭﻡ
ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫـــــــﻢ ﮐﺴـﯽ ﺩﻭﺳﺘـــــــــﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻪﺑﺎﺷﺪ
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺳـــــَــــﺮﺩﻡ …
ﻣﺜـﻞ ﺩﯼ ,
ﻣﺜـﻞ ﺯﻣﺴﺘــــ ـــــﺎﻥ …
ﺍﺣﺴــــــﺎﺳـﻢ ﯾـﺦ ﺯﺩﻩ
ﺁﺭﺯﻭﻫـــــــــﺎﯾـﻢ ﻗﻨﺪﯾــــﻞ ﺑﺴﺘــﻪ
ﺍﻣﯿــــــﺪﻡ ﺯﯾــﺮ ﺑﻬﻤــﻦ ِ ﺳــﺮﺩ ِ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺎﺗﻢ
ﺩﻓــــــــﻦ ﺷـﺪﻩ …
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻣـــــﺪﻧﯽ ﺩﻝ ﺧﻮﺷــﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘـــــﻨﯽ
ﻏﻤﮕﯿــﻦ
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﭘــُﺮ ﺍﺯ ﺳﮑـــــــــﻮﺗـﻢ . . .
روزی میــرسَد
بـــی هیــــچ خَبـــَـــری
بــآ کولـــــه بــــآر تَنهـــآییـَم
دَر جـــآده هــآی بـی انتهــــآی ایـن دنیــآی عَجیـــــب
رآه خــــوآهم افتـــــآد
مَـــن کـــه غَریبـــــم
چـــه فَــــرقی دآرد کجـــــآی ایـــن دنیــــــآ بـآشــــم
همــه جــــآی جهــــآن تنهـــــآیی بــــآ مَـــن است…
درد یعنی امشبم مثل شبای دیگه دراز بکشید و انگ بزاری و بازم فکر کنی به حرفایی که با هم میزدیم،به اینکه خیلی همراه هم بودیم….به اینکه هنوزم ی نگاهش برات ی دنیا ارزش داره…به یاد روزایی که دعوا میکردیم و زود میومد اشتی میکرد….به اینکه چقدر عزیزه برات و دوسش داری….به اینکه….لعنت به اینکه….و مث همیشه چشمات باید تقاص عاشق شدنو بدن و خیس بارون شن…..
باشی و نباشی…..
“این شـــبــــــــــ”سَــر میشود،اما این کجا و ان کجا؟؟؟!!!
دیوانه است می کنند مسئله های در ذهنت که به جای حل شدن ته نشین میشوند.....
مثلا:
"چرا قسمت نیست؟"
مادرم همیشه میگفت ببین بچه فلانی به کجا رسیده دیگری دکترشده و....امانمی دانست من صبر کرده ام که به توبرسم!
ویرایش توسط خسته دل : 06-09-2014 در ساعت 12:27 AM
توراباغیرمی بینم
صدایم درنمی آید
دلم میسوزدوکاری
زدستم برنمی آید......
بلاتکلیفی یعنی.....دوستش داشته باشی....ندونی چه حسی بهت داره....دیونت میکنه این حس لعنتی....
توراباغیرمی بینم
صدایم درنمی آید
دلم میسوزدوکاری
زدستم برنمی آید......
میخواهی بدانی چه میکشم؟فقط یکبارسیگار را از آنطرف که می سوزد بکش!
ویرایش توسط خسته دل : 06-09-2014 در ساعت 12:24 AM
توراباغیرمی بینم
صدایم درنمی آید
دلم میسوزدوکاری
زدستم برنمی آید......
اینجا ایران است
روسریت را سفت ببند
لباسهایت پوشیده باشد...
ارایش نکن اگر راه دارد زیبا هم نباش
دخترک پنهان کن خویش را...
اینجا ایران است...
در دانشگاه هزاران خواستگار داری ولی تنها خواستگار یک شبند...
در خیابان هزاران راننده ی شخصی داری امامقصد همه
مکان خالیست و بس...
کمی که فکر کنی لرزه بر بدنت مینشیند...
دخترک اینجا چشمها گرسنه تر از معده هاست ...
سیراب شدن چشمها خیال باطل است...
از دید مردم اینجا اگر زشت باشی هرزه ای...
اگر زیبا باشی فاحشه ای...
اگر اجتماعی برخورد کنی میگویند خراب است ...
اگر سرد باشی میگویند قیمتش بالاست...
دخترک اینجا زن بودن دل شیر میخواهد...
اینجا باید مرد باشی تا بخواهی زن باشی...
دفتر و خودکار خود را برداشته ام و میخواهم چند خطی از تو بنویسم
تویی که در روز خورشید و در شب ماه و ستاره ی منی ...
تویی که مانند پرنده بال پرواز کردن به من دادی و مرا از قفس تنهاییم رها کردی
حال که تو را در کنارم میبینم، حس بی انتها بودن میکنم
حس پرواز در اوج آسمان ها را میکنم، با تو هر روزم زیباتر از روز گذشته است
با تو گذر هر فصل برایم شیرین است مخصوصا فصل پاییز ...
اگر تو نباشی در کنارم عقربه های ساعت برایم نمیچرخد،
اگر هم بچرخد هر ثانیه اش برایم یک عمر میگذرد ...
مرا دیوانه کرده هر لحظه بودن با تو، دیوانه شدم، دیوانه ی عشق تو ...
وقتی به چشمانت مینگرم سرشار میشوم از جمله های زیبا برای تو ...
تو با من چه کردی که دارم می نویسم با تمام وجودم از تو ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)